fasted

تلفظ:  US [fæst] UK [fɑːst]
  • v.روزه و رژیم غذایی. اجتناب از خوردن غذاهای خاص
  • n.سریع; سریع; سریع
  • adj.جامد و ثابت، قابل اعتماد و با دوام
  • adv.پخته سریع (خواب); هرزگی؛ محکم
adj.
1.
قادر به انتقال سریع; به سرعت انجام می شود; بدون انتظار یا تأخیر انجام; راه سریع است که شما به سرعت می توانید درایو شما فراهم می سازد; انجام و یا قادر به انجام کاری به سرعت
2.
، هیجان انگیز با بسیاری از چیزهای مختلف در یک زمان کوتاه; روش سریع زندگی یکی که در آن شما زیاد مسافرت، بسیاری از مردم را ملاقات کنید و بسیاری از چیزهای جالب است
3.
اگر ساعت سریع است، آن را نشان می دهد زمانی که بعد از زمان صحیح است
4.
فیلم سریع است که شما را به گرفتن عکس از چیزی که دارد به سرعت حرکت یا که استفاده می کنید زمانی که وجود دارد استفاده از نور بسیار زیاد
5.
وقتی لباس شسته می شوند رنگ های سریع کم رنگ می شود
6.
زن سریع است که روابط جنسی است با تعداد زیادی از افراد مختلف
adv.
1.
سرعت; بیش از یک دوره کوتاه از زمان; بدون انتظار و تأخیر
2.
بصورتی پایدار و محکم و شدت یا محکم
v.
1.
به خوردن غذا یا مواد غذایی بسیار کم برای یک دوره از زمان، اغلب به دلایل مذهبی
n.
1.
مدت زمان هنگامی که شما غذا خوردن غذا و یا بسیار کمی غذا اغلب به دلایل مذهبی