- v.تنظیمات راه اندازی, ترتیب
- n.مجموعه مجموعه مجموعه تلویزیون
- adj.در (یا در)... یا برای تعیین ترتیب ثابت
- abbr.(=
- Webتنظیم تنظیمات (تنظیمات); گروه
v. | 1. به کسی یا چیزی را در موقعیت قرار داده; اگر چیزی جایی است، آن را در آن محل یا موقعیت است. برای قرار دادن کسی یا چیزی را در یک حالت خاص2. چیزی اتفاق می افتد را داشته و یا به کسی که چیزی را3. به یک تکه از تجهیزات را آماده به کار; برای تغییر زمان در یک ساعت و یا کنترل بر روی یک تکه از تجهیزات4. تصمیم بگیرید که کی و کجا یک رویداد رخ می دهد; به قیمت یا ارزش چیزی5. به ایجاد قانون، استاندارد، محدود، و غیره. که باید مردم را دنبال کنید6. برای انجام کاری که در راه است که می تواند چیزهای دیگر انجام می شود یا راهی است که رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار7. به چیزی را به کسی بکنید و یا برای رسیدن به; را به دانش آموزان کار به عنوان بخشی از دوره تحصیلی; به سوالات یا آزمون کاغذ برای دانش آموزان برای پاسخ8. برای نوشتن و یا تولید بازی، کتاب، فیلم، و غیره. اتفاق می افتد که در زمان خاص یا مکان9. هنگامی که خورشید مجموعه آن زیر افق در پایان روز می رود10. به دو سر استخوان شکسته را به موقعیت صحیح قرار داده؛ به طوری که آنها می توانند به یک تکه دوباره رشد اگر استخوان شکسته را تعیین می کند، دو سر آن را در یک قطعه دوباره رشد11. اگر مایع را تنظیم می کند و یا اگر آن را تنظیم آن را به شکل یک ماده جامد12. اگر صورت خود را و یا بخشی از آن به بیان خاص تعیین می کند یا اگر شما آن را به یک عبارت خاص مجموعه شما که بیان بر روی صورت خود را13. به ترتیب مو مرطوب در سبک خاص که آن را خشک می شود طوری که آن را نگه می دارد که سبک14. برای قرار دادن در قطعه ای از طلا و جواهر و یا سنگ15. به ترتیب حروف و کلمات بر روی یک ماشین خاص به جهت درست به طوری که شما می توانید چیزی را چاپ |
adj. | 1. در حال حاضر تصمیم گرفت یا توافق2. آماده برای انجام کاری3. به احتمال زیاد برای انجام کاری4. نه مایل به تغییر نظر و یا راه های انجام کارهایی; درباره مردم مورد استفاده قرار ' s ایده یا رفتار5. مجموعه لبخند یا بیان تغییر و اغلب پنهان می کند چه کسی واقعا فکر6. وعده غذایی مجموعه ای در یک رستوران یا هتل محدود انتخاب غذاهای مختلف برای یک قیمت ثابت را ارائه می دهد.7. مجموعه کتاب و یا متن حاوی اطلاعاتی است که دانش آموزان در تحصیل باید قبل از آزمایش |
n. | 1. گروه چیز از نوع همان است که با هم; یک گروه از اشیاء مختلف است که با هم برای یک هدف خاص استفاده می شود; تعدادی از ایده ها و قوانین و حقایق یا اصول است که به صورت گروهی; تعداد خاصی از بار است که یک ورزش یا گروه تمرینات تکرار شده است; یک سری آهنگ است که یک گروه یا خواننده پخش می کند یا در عملکرد می2. گروهی از مردم که صرف زمان با هم یا که علاقه به اشتراک بگذارید3. قطعه ای از تجهیزات است که در تلویزیون یا رادیو را دریافت سیگنال های4. در تنیس و برخی از ورزشکاران، بخش مسابقه متشکل از حداقل شش بازی5. مرحله یا جای دیگر یا یک فیلم یا تلویزیون برنامه ساخته شده است که در آن بازی انجام می شود; مناظر و مبلمان مورد استفاده در فیلم و بازی یا تلویزیون برنامه مرحله نگاه مانند محل خاص6. فرایند تنظیم موهای خیس در سبک خاص وقتی که خشک می شود طوری که آن را نگه می دارد که سبک7. موقعیت که در آن کسی ایستاده یا نشسته یا بخشی از بدن خود را نگه می دارد8. شرایط تبدیل شدن به شرکت و یا جامد9. گروه اعداد در ریاضی10. گیاه جوان و یا بخشی از یک گیاه مورد استفاده برای تولید گیاهان جدید11. sett دوره گرد که در آن زندگی می کند |
abbr. | 1. (= معامله الکترونیکی امن) |
- A girl..who made a dead set at me.
منبع: Thackeray - A direct set upon Phil was made by the satirical young rogues.
منبع: A. Mayhew - Almost every member of the British Press made a dead set for the hosiery counter.
منبع: Observer - A set of smugglers, gipsies, and other desperadoes.
منبع: Sir W. Scott - He moved in a fast set of hard-smoking and hard-swearing cronies.
منبع: C. Connolly - All the girls..in her set round the village are buying Miele dishwashers.
منبع: M. Bradbury - A well-designed set out table!
منبع: B. H. Malkin - Those believers..who will not..deal with a set-apart ministry.
منبع: G. Priestland - Who setting us upon Camels, conducted us to Mazna.
منبع: S. Johnson - Set a beggar on horseback, and he'll ride to the Devil.
منبع: Proverb
-
کلمه انگلیسی set نیست بخواهند صفحاتی دوباره مرتب می شود می تواند.
-
در set کلمات جدید با اضافه کردن یک حرف در ابتدا یا انتهای تشکیل شده بر اساس
a - seta seat stea sate etas east eats teas aest ates
b - bets best
c - sect
d - teds
f - efst efts fets fest
g - steg tegs gets gest
h - seth eths ehst hets hest
i - seti seit site ties
j - ejst jets jest
l - stel tels lets lest
m - stem
n - sent sten tens nets nest
o - seto toes
p - sept step pets pest
r - erst erts tres rets rest
u - suet estu utes
v - estv vets vest
w - stew tews wets west
x - sext estx
y - stye stey esty tyes
z - zest
-
همه کلمات انگلیسی کوتاه در set :
es et - لیست تمام کلمات کوتاه انگلیسی در set.
- لیست تمام کلمات انگلیسی کلمات انگلیسی شروع با set, کلمات انگلیسی است که شامل set یا کلمات انگلیسی با set
- با همان ترتیب کلمات انگلیسی است که تشکیل شده توسط هر بخش از : s se set e et t
- در set تمام کلمات انگلیسی با یک حرف تغییر شکل گرفته بر اساس
- ایجاد کلمات انگلیسی جدید با همان جفت نامه: se et
- پیدا کردن کلمات انگلیسی با set شروع با حرف بعدی
-
کلمات انگلیسی شروع با set :
setbacks setenant setiform setlines setscrew settings settlers settling settlors setulose setulous setae setal seton setts setup seta sets sett set setback setline setoffs setouts settees setters setting settled settler settles settlor setoff setons setose setous setout settee setter settle setups -
کلمات انگلیسی است که شامل set :
anisette avosets assets avoset asset backsets basseted bassetts besetter bonesets backset bassets bassett boneset basset besets beset casettes cassette closeted corseted corsetry cosseted cressets casette closets corsets cossets cresset crusets closet corset cosets cosset cruset coset earthset equiseta falsetto filmsets fossette frisette filmset grisette gusseted gussets gusset handsets headsets heavyset housetop handset hardset headset inset knessets keysets knesset keyset locksets lockset marmoset masseter mindsets moonsets musettes mindset missets moonset musette misset nailsets noisette nailset ossetras oversets offsets osetras ossetra outsets overset offset onsets osetra outset onset photoset pesetas possets presets peseta posset preset resetter resettle rosettes rosette russets russety resets rosets russet reset roset setbacks setenant setiform setlines setscrew settings settlers settling settlors setulose setulous somerset subset sunset setae setal seton setts setup seta sets sett set setback setline setoffs setouts settees setters setting settled settler settles settlor subsets sunsets setoff setons setose setous setout settee setter settle setups thickset twinsets typesets tassets tsetses twinset typeset tasset tsetse unset upset versets verset wadsets worsets wadset worset -
کلمات انگلیسی با set :
avoset asset backset boneset basset beset cresset closet corset cosset cruset coset earthset filmset gusset heavyset handset hardset headset inset knesset keyset lockset marmoset mindset moonset misset nailset overset offset outset onset photoset posset preset russet reset roset somerset subset sunset set thickset twinset typeset tasset unset upset verset wadset worset