brisk

تلفظ:  US [brɪsk] UK [brɪsk]
  • adj.سریع; سریع; مشغول; واقعیت اعتماد به نفس
  • v.به زندگی; فعال; پر رونق، پر جنب و جوش
  • WebBroad-minded; سریع; تازه
adj.
1.
حرکت و یا اقدام به سرعت. به سرعت صحبت کردن و گفت آنچه لازم است. این کلمه گاهی برای گفتن که کسی خصومتآمیزی به نظر می رسد استفاده می شود; اگر کسب و کار سریع است، بسیاری از چیزهایی هستند فروخته بودن سرعت
2.
اگر سریع است، آب و هوا نسبتا سرد و باد نسبتا قوی می وزد