enforcing

تلفظ:  US [ɪnˈfɔrs] UK [ɪnˈfɔː(r)s]
  • v.واجب; پیاده سازی; حفظ (ادعای, ادعای, و غیره)
  • Webپیاده سازی; اجرای; اجرای
v.
1.
را مطمئن است که قانون یا قانون توسط مردم اطاعت است; مطمئن شوید که چیزی اتفاق می افتد یا انجام می شود