tangling

تلفظ:  US [ˈtæŋɡ(ə)l] UK ['tæŋɡ(ə)l]
  • n.گرفتاری; هرج و مرج; گیاه زیراب و جمع آوری حیوانات; اشنه دریایی (کلاس)
  • v.گرفتاری (باعث); شبکههای; Entrap; کراوات (باعث)
  • Webژولیده; سیم پیچ; در حالت سردرگمی
v.
1.
مبارزه و یا به استدلال می کنند با کسی
2.
طوری که آنها نگاه کثیف و دشوار برای جدا کردن اگر چیزی دولایه یا اگر شما آن درهم و برهم کردن قطعات آن سراسر یکدیگر و یا اطراف چیز دیگری پیچیده تبدیل
n.
1.
شکل کثیف است که چیزهایی را که آنها سراسر یکدیگر و یا اطراف چیز دیگری پیچیده است
2.
وضعیت دشوار است برای مقابله با دلیل چیز درستی سازماندهی شده است
3.
مبارزه و یا استدلال