softest

تلفظ:  US [sɔft] UK [sɒft]
  • adj.صفت نرم نرم; نرم تر است; نرم
  • n.دهان نرم (جزئی) و clunky; احمق ها، spick
  • adv."آرام. نرم دروغ"
  • int.حلقه های باستان
  • Webاکثر نرم نرمترین; آرام
adj.
1.
ماده نرم آسان به مطبوعات و یا شکل و سخت و محکم نیست; مواد نرم و یا سطح که خوشایند به لمس و نه خشن و یا سفت است
2.
صدای نرم آرام و دلپذیر برای گوش دادن به است. نور نرم و یا رنگ رنگ پریده و ملایم و دلپذیر به نگاه است
3.
نرم باد، باران، و غیره. قوی یا ناخوشایند نیست
4.
مهربان و دلسوز به دیگران. هنوز سخت به اندازه کافی با دیگران و اجازه دادن به آنها به انجام کارهایی است که آنها نمی باید; زبان نرم و به نظر می رسد یا اقدامات ملایم و نه شدید یا عصبانی هستند
5.
پیچیده نیست و یا تلاش زیادی نیاز نیست
6.
آب نرم دارای بسیاری از مواد معدنی طبیعی نمی باشد و آسان برای استفاده با صابون
adv.
1.
همان نرمی. دروغ نرم