smarted

تلفظ:  US [smɑrt] UK [smɑː(r)t]
  • v.نیش; درد غم خشم
  • adj.هوشمند; قدرتمند؛ تند، قوی
  • n.شوخ طبعی; درد; درد; درد
  • adv."Smartly"
  • Webهوشمند; الف ها; هوشمند
adj.
1.
هوشمند; با هوش یا دقیق انجام می
2.
صحبت کردن و یا رفتار در راه هوشمندانه یا خنده دار است که نشان می دهد عدم رعایت
3.
ماشین های هوشمند و به خصوص سلاح استفاده از تکنولوژی کامپیوتر آنها را موثر
4.
تمیز و شسته و رفته در ظاهر و لباس پوشیدن در لباس خوب مد به خصوص در راه کمی رسمی؛ درباره کسی که مورد استفاده قرار ' s لباس
5.
ارتباط با افراد ثروتمند شیک
6.
حرکت هوشمند است سریع و کامل از نیروی یا انرژی
adv.
1.
همان smartly
v.
1.
به درد با درد ناگهانی تیز
2.
شدن بسیار ناراحت با چیزی که اتفاق افتاده است و یا اینکه کسی گفته یا انجام شود
n.
1.
درد شدید و کوتاه
2.
احساس چیزی است که اتفاق افتاده ناراحت می شود و یا کسی که گفته است یا انجام