underestimating

تلفظ:  US [ˌʌndərˈestɪmət] UK [.ʌndər'estɪmət]
  • v.دست کم گرفت; دست کم گرفت; مقدار برآورد شده بسیار کم است. نگاه کردن
  • n.دست کم گرفت; ارزیابی کم; نگاه کردن
  • Webاغلب گرفته نمیشود; خود را با belittles
v.
1.
فکر می کنم که کسی قدرت یا توانایی نسبت به آنها واقعا باید کمتر است
2.
به فکر کنم یا حدس می زنم چیزی است که کوچک تر، کم اهمیت، و غیره. از آن است که واقعا
n.
1.
ایده اشتباه است که چیزی را کوچکتر کمتر مهم است، و غیره. از آن است که واقعا