subordinated

تلفظ:  US [səˈbɔrdɪnət] UK [səˈbɔː(r)dɪnət]
  • adj.معاون; وابسته; اطاعت
  • n.پایین; بند
  • v.در بعدی قرار می گیرد; نگاه کردن
  • Webمتوسطه؛ تابعه؛ اوراق قرضه قرار
adj.
1.
داشتن قدرت کمتر و یا مقامات نسبت به شخص دیگری
2.
کم اهمیت تر از چیز دیگری
n.
1.
کسی که قدرت کمتر و یا مقامات نسبت به شخص دیگری
v.
1.
اگر یک چیز در یک چیز دیگر قرار است، آن گرفته شده است به کم اهمیت تر از چیز دیگری باشد