straggling

تلفظ:  US ['stræglɪŋ] UK ['stræglɪŋ]
  • adj.پشت سر گذاشت; کثیف کشیده; پراکنده; متناوب
  • v.«، صفت حاضر straggle»
  • Webپراکنده; گسسته; عقب مانده