sparked

تلفظ:  US [spɑrk] UK [spɑː(r)k]
  • v.ما تشویق توسط جرقه. فلش; چشم (شادی)
  • n.آتش مریخ، ((چشم) و فلش درخشش الماس)
  • Webماشه; مشتعل بازدید
n.
1.
قطعه بسیار کوچک از سوزاندن مواد; فلش از نور ناشی از برق
2.
کیفیت اصلی و پر جنب و جوش
3.
احساس کوتاه و یا بیان چیزی است
4.
چیزی که یک سری از وقایع و یا فرایند شروع می شود
v.
1.
به چیزی، به خصوص چیزی مربوط به خشونت و یا احساسات خشمگین را اتفاق افتاد; به کسی که احساس می کنید فکر می کنم یا چیزی را به یاد داشته باشید
2.
برای شروع آتش سوزی یا انفجار; تولید جرقه