obsessing

تلفظ:  US [əbˈses] UK [əb'ses]
  • v.(شیطان; پارانویا، و غیره) حدود; جذاب; Goad
  • Webدغدغه توسط اروپا; مفتون; مشکل
v.
1.
اگر کسی یا چیزی obsesses شما, آنها بسیار مهم است به شما که همیشه آنها را، در راه است که به نظر می رسد افراطی به دیگران فکر
2.
به نگرانی در مورد چیزی تمام وقت