- adj.آسیب دیده; آسیب; مشکلی با وجود دارد; نقص (جسمی یا روانی)
- v."سخت گذشته ساده و صفت"
- Webموانع; مجروح; تضعیف
besotted blasted blind blitzed blotto bombed boozy canned cockeyed crocked drunken fried gassed hammered high drunk inebriate inebriated intoxicated juiced lit lit up loaded looped oiled pickled pie-eyed plastered potted ripped sloshed smashed sottish soused sozzled squiffed squiffy stewed stiff stinking stoned tanked tiddly tight tipsy wasted wet wiped out
adj. | 1. اگر بدن شما توانایی برای انجام کاری مختل شده است، شما به طور کامل قادر به انجام آن نیست |
v. | 1. گذشته ساده و صفت از impair |
-
تنظیم مجدد کلمه انگلیسی: impaired
- اضافه کردن یک حرف جدید کلمات انگلیسی فرم نیست.
- impaired با بیش از هفت نامه حاوی کلمات انگلیسی : هیچ نتیجه ای
- لیست تمام کلمات انگلیسی کلمات انگلیسی شروع با impaired, کلمات انگلیسی است که شامل impaired یا کلمات انگلیسی با impaired
- با همان ترتیب کلمات انگلیسی است که تشکیل شده توسط هر بخش از : imp m p pa pair paired a ai air aire aired ire ired r re red e ed
- در impaired تمام کلمات انگلیسی با یک حرف تغییر شکل گرفته بر اساس
- ایجاد کلمات انگلیسی جدید با همان جفت نامه: im mp pa ai ir re ed
- پیدا کردن کلمات انگلیسی با impaired شروع با حرف بعدی
-
کلمات انگلیسی شروع با impaired :
impaired -
کلمات انگلیسی است که شامل impaired :
impaired unimpaired -
کلمات انگلیسی با impaired :
impaired unimpaired