fusing

تلفظ:  US [fjuːz] UK [fjuːz]
  • v.فیوژن; قرار دادن لوله به سوار فیوزهای به دلیل حس فیوز و مدار
  • n.فیوز فیوز;
  • Webذوب; رفع; فیوز
n.
1.
بخشی از یک قطعه از تجهیزات الکتریکی است که باعث توقف کار زمانی که برق بیش از حد جریان از طریق آن وجود دارد
2.
یک شی مانند رشته ای است که به آرامی می سوزد به بمب، آتش بازی، و غیره. منفجر
v.
1.
دستگاه انفجار مانند بمب یا نارنجک با detonator مکانیکی یا الکتریکی مجهز به
2.
برای متوقف کردن عملکرد به دلیل فیوز برق آسیب دیده و یا مدار الکتریکی و یا لوازم خانگی به عملکرد متوقف شود
3.
اگر فیوز دو ماده و یا اگر شما فیوز آنها، آنها تبدیل به فرم یک چیز پیوست