flashed

تلفظ:  US [flæʃ] UK [flæʃ]
  • n.فلش: فلش "دوربین"; "" فلاش دوربین; فلش
  • adj.فلش false; سرقت; سرعت
  • v.را فلش; بازتاب; تکان دادن; ارسال (تلگراف)
  • Webفلش; بازتاب;
v.
1.
درخشش درخشان برای یک زمان بسیار کوتاه یا درخشش و خاموش به سرعت; به نور، یا روشن و خاموش، به خصوص به عنوان یک سیگنال
2.
برای یک زمان بسیار کوتاه به نظر می رسد و سپس به سرعت ناپدید می شوند; به برقراری ارتباط چیزی بسیار سریع و برای یک زمان کوتاه، مثلا پیام تصویری یا نگاه. اگر فکر را در ذهن شما چشمک می زند، می آید و به سرعت می رود
3.
به سرعت عبور
4.
اگر کسی ' ثانیه فلش چشم، خشم ناگهانی احساسات قوی به نظر می رسد در آنها، به ویژه
5.
اگر مرد چشمک می زند، او مرتکب جرم نمایش اندام های جنسی خود را در ملاء عام به منظور بترساند یا ناراحت مردم
n.
1.
نور روشن است که برای یک زمان بسیار کوتاه به نظر می رسد; رنگ روشن است که شما برای یک زمان بسیار کوتاه; نور در دوربین است که شما را به یک عکس به منظور ارائه به اندازه کافی نور چشمک زن
2.
درک ناگهانی و یا ایده
3.
نمونه ناگهانی از احساسات خاص
4.
ظهور ناگهانی یک شی برای یک زمان بسیار کوتاه
5.
رفتار است که به تحت تاثیر قرار دادن دیگران با نشان دادن آنها چگونه غنی شما هستند در نظر گرفته شده است
adj.
1.
گران و جدید در راه است که به تحت تاثیر قرار دادن مردم در نظر گرفته شده است. اگر کسی فلش آنها را چیزهای گران به منظور نشان دادن چقدر پول دارند
2.
که شامل یک فرآیند بسیار سریع