faultiest

تلفظ:  US [ˈfɔlti] UK [ˈfɔːlti]
  • adj.ناقص; مشکلی با وجود دارد; اشتباه؛ ناقص
  • Webشکست خورده; گسل; معیوب
adj.
1.
نه کار درستی است یا درست انجام
2.
استدلال های معیوب و یا معیوب راهی برای فکر کردن در مورد چیزی حاوی اشتباهات است که می تواند تولید اشتباه و یا نظر