defeated

تلفظ:  US [dɪˈfit] UK [dɪˈfiːt]
  • n.ضرب و شتم، شکست; شکست; "توسط" لغو
  • v.(دشمن) ضرب و شتم شکسته، شکست; "قانون" را نامعتبر اعلام کرد
  • Webشکست; شکست; تعداد دشمن را شکست داد
lose (to)
best conquer beat dispatch do down get get around lick master overbear overcome overmatch prevail (over) skunk stop subdue surmount take trim triumph (over) upend win (against) worst
v.
1.
به پیروزی در برابر کسی که در یک بازی مبارزه یا انتخابات
2.
اگر چیزی شکست شما، مشکل است که شما را قادر به انجام آن است
3.
برای جلوگیری از اتفاق می افتد یا موفقیت آمیز بودن
n.
1.
شکست برای برنده شدن یک مسابقه و یا در انجام کاری موفق