decomposing

تلفظ:  US [ˌdikəmˈpoʊz] UK [ˌdiːkəmˈpəʊz]
  • v.تجزیه; بازیابی (باعث); پوسیدگی (باعث); فروپاشی
  • Webروش های تجزیه; استارت راه حل
v.
1.
به تجزیه ماده آلی از مجتمع به شکل ساده تر عمدتا از طریق عمل قارچ ها و باکتری ها، یا در این راه شکسته
2.
به شکستن چیزی را به قطعات کوچکتر و یا ساده تر و یا در این راه شکسته
3.
را به قطعات جدا و یا چیزی را به اجزاء تشکیل دهنده آن جدا می شود
4.
به فروپاشی با روند طبیعی کند به ویژه از طریق عمل خاص باکتری یا قارچ
5.
اگر تجزیه ترکیب شیمیایی آن را به بخش های کوچکتر است که شامل جدا
6.
(ماده، نور، و غیره) جداگانه به آن بخش
7.
علت بد شدن یا فاسد; فروپاشی