commitments

تلفظ:  US [kəˈmɪtmənt] UK [kə'mɪtmənt]
  • n.وعده; (A) محدودیت; تعهدات (خرس); بدهی
  • Webتعهد; برای تحقق تعهد; ورودی
n.
1.
وعده به انجام کاری
2.
اعتقاد قوی که چیزی خوب است و که شما باید از آن پشتیبانی
3.
شور و شوق چیزی و تعيين به کار سخت در آن
4.
وظیفه و یا مسئولیت که پذیرفته اند
5.
استفاده از پول مردم یا زمان برای یک هدف خاص