arraying

تلفظ:  US [əˈreɪ] UK [ə'reɪ]
  • v.مرتب می کند; لباس (داوران)
  • n.کل ستون; صف; "چند" رتبه بندی لباس تا
  • Webمتیل آلیل ده ADRIAMYCIN; خط; تراز
v.
1.
به محل و یا چیزی را در راه خاص ترتیب
n.
1.
گروه بزرگی از مردم و یا چیزهایی است که در برخی از راه های مربوط
2.
تعداد قطعات تجهیزات از همان نوع متصل به هم برای انجام یک کار خاص
3.
ترتیب اعداد و نمادها در سطر و ستون مورد استفاده هنگام نوشتن برنامه های کامپیوتری
4.
لباس های زیبا و تاثیر گذار