winkling

تلفظ:  US [ˈwɪŋk(ə)l] UK ['wɪŋk(ə)l]
  • n."پویا" چشمک زدن; winkles; littorinidae
  • v.بيمار تحت هپاتيكوژژنوستومي; رانندگی کردن
  • Webدرخشش; چشمک زدن; معدن
n.
1.
نوع سخت پوستان کوچک است که می تواند به عنوان مواد غذایی خورده شده
n.