solve

تلفظ:  US [sɑlv] UK [sɒlv]
  • v.حل و فصل; پاسخ; شکستن
  • Webحل; توضیح؛ حل شده
answer break crack dope (out) figure out puzzle (out) resolve riddle (out) unravel unriddle work work out
v.
1.
برای پیدا کردن یک راه حل برای چیزی است که باعث مشکلات
2.
به دلیل یا توضیحی برای چیزی را پیدا کردن; برای یافتن پاسخ سوال را در پازل جدول کلمات متقاطع و غیره.; برای یافتن پاسخ به مشکل در ریاضیات