rustling

تلفظ:  US [ˈrʌslɪŋ] UK ['rʌslɪŋ]
  • n.Rustling; خش خش; سرقت گاو
  • v.«، صفت حال خش خش»
  • Webخش خش; صدا مشکل; خش خش
n.
1.
صدا است که مقالات و یا برگ، مثلا زمانی که در آنها ضربات باد
2.
جرم سرقت مزرعه حیوانات مانند گوسفند و گاو یا اسب
v.
1.
صفت حاضر از خش خش