pulsed

تلفظ:  US [pʌls] UK [pʌls]
  • n.موج دار شدن; نبض; لوبیا; ضربه های ریتمیک
  • v.موج دار شدن; ضرب و شتم پالس; پالس ارتعاش
  • Webپالس و پالس تحریک; پالس
beat palpitate pit-a-pat pitter-patter pulsate throb
n.
1.
حرکت منظم خون به عنوان قلب آن را در سراسر بدن پمپ; نرخ کسی ' s پالس به خصوص تعداد حرکات است که در یک دقیقه می تواند احساس
2.
مقدار انرژی فیزیکی، مثلا برق نور یا صدا که چیزی را برای یک زمان کوتاه تولید
3.
احساس ناگهانی قوی است که شما برای یک زمان کوتاه
4.
ضرب و شتم منظم قوی در موسیقی
v.
1.
به حرکت با حرکت منظم قوی; به ضرب و شتم منظم قوی
2.
برای پر کردن یک شخص یا محل با کیفیت و یا احساسات قوی