prompt

تلفظ:  US [prɑmpt] UK [prɒmpt]
  • n.یادآوری فوری
  • v.اعلان; ارشاد; به مبارزه طلبیدن سرب
  • adj.بلافاصله; سریع و به موقع و چالاک
  • adv.در زمان
  • Webکه این هل می دهد;
adj.
1.
فوری و یا سریع
2.
اتفاق می افتد و یا پس از رسیدن به دقیقا یک زمان خاص
n.
1.
چیزی است که شما را تشویق به صحبت می کنند و یا ادامه صحبت می گویند; گفت: یک کلمه یا کلمات به یاد یک بازیگر چه به گفتن بعدی
2.
نشانه ای در روی صفحه نمایش کامپیوتر است که نشان می دهد که کامپیوتر آماده برای چیزی تایپ
v.
1.
به علت چیزی اتفاق می افتد و یا انجام می شود
2.
به تشویق کسی به صحبت می کنند و یا ادامه صحبت; به یک بازیگر که کلمات به بعد
adv.
1.
در خصوص زمان دقیقا