practised

تلفظ:  US ['præktɪsd] UK ['præktɪst]
  • adj.ماهر; Scribbler; کارشناس
  • Webماهرانه؛ چاشنی; استاد
adj.
1.
متخصص در انجام کاری را به خاطر تجربه طولانی
2.
ماهر در چیزی است که در نتیجه تجربه
3.
تجربه آموخته و یا از طریق توسعه یافته