mush

تلفظ:  US [mʌʃ] UK [mʌʃ]
  • n.نرم نرم چسبنده stuff، فرنی ارد ذرت (ایالات متحده); spoony
  • v.ساخته شده به یک خمیر نرم، (شمال غربی ایالات متحده)، سفر با سورتمه سگ
  • Webنویز و تداخل و رب
n.
1.
توده نرم و pulpy
2.
مخلوط غلیظ از ارد ذرت و شیر یا آب
3.
< غیر رسمی، زبان عامیانه > کلمات بیش از حد رمانتیک و احساساتی و یا ایده ها، ابراهيم g. در یک کتاب یا فیلم
4.
سفر در dogsled
5.
< زبان عامیانه > کسی ' ثانیه صورت و یا دهان
6.
تداخل در رادیو
v.
1.
به مش چیزی به توده نرم و pulpy
2.
به سفر در dogsled و یا dogsled و یا تیم سگ درایو
n.
1.
3.
4.
a trip on a dogsled 
5.
<<>  somebody’ s face or mouth 
v.