medium

تلفظ:  US [ˈmidiəm] UK [ˈmiːdiəm]
  • n.وسیله متوسط متوسط
  • adj.متوسط و یا متوسط
  • Webرسانه ها، رسانه و جنایتکاران روانی
golden mean mean middle middle ground midpoint
n.
1.
راه های برقراری ارتباط اطلاعات و نظرات به خصوص برای بسیاری از مردم، به عنوان مثال روزنامه یا تلویزیون; نوع خاص از هنر به عنوان راهی برای ابراز احساسات و یا ایده های مورد استفاده
2.
ماده ای است که چیزی را در، رشد می کند وجود دارد در یا از طریق حرکت می کند. ماده خاص است که هنرمندان برای ایجاد کار خود، به عنوان مثال رنگ چوب یا سنگ استفاده; ماده ای یا یک شی بر روی کامپیوتر که اطلاعات ذخیره شده چاپ شده یا است
3.
کسی که ادعا می شود قادر به ارتباط با ارواح مردگان
4.
چیزی بین کوچک و بزرگ در اندازه بخصوص قطعه لباس
adj.
1.
بین کوچک و بزرگ در اندازه
2.
در درجه قدرت یا مقدار متوسط
3.
نه نور و نه رنگ تیره