mashed

تلفظ:  US [mæʃ] UK [mæʃ]
  • n.درهم و برهمی (تغذیه گاو) آرد سبوس برنج تفاله pounded به خمیر
  • v.مش; ... اینسو و انسو جهیدن; وسوسه
  • Webفرار از زندان راش جاده; مش; له شده
n.
1.
ترکیبی از مالت و آب گرم مورد استفاده برای ساخت آبجو یا ویسکی
2.
مخلوطی از دانه های خرد شده به عنوان مواد غذایی برای حیوانات استفاده می شود
3.
پوره سیب زمینی
v.
1.
به چیزی، به خصوص مواد غذایی را خرد