invagination

تلفظ:  US [ɪnˌvædʒə'neɪʃən] UK [ɪnˌvædʒɪ'neɪʃən]
  • n.الحاق؛ به غلاف آن; Reflexed; "دکتر" intussusception
  • Webتاشو; مقعر; -الحاق
n.
1.
فشار از چیزی به خود و یا تا حدی درون را مانند انگشت دستکش تحت فشار قرار دادند به یا شرط چیزی از این
2.
توخالی ارگان یا بدن بخشی که داخل خود عقب رانده شده
3.
روند تاشو بخشی از سلول ساختار g باطنی، ابراهيم. وقتی که غشای سلولی در کمپلکسهای باطنی تبدیل
4.
فشار درون لایه سلول های تولید چشمي توخالی در چیزی ابراهيم g. هنگامی که دیوار جوانه به شکل gastrula