interpolating

تلفظ:  US [ɪnˈtɜrpəˌleɪt] UK [ɪnˈtɜː(r)pəleɪt]
  • v.الحاق؛ اضافه کردن به; تغییر (اسناد). کلمه
  • n."چند" الحاق; فشار
  • Webالحاق؛ الحاق؛ درون یابی-
v.
1.
برای اضافه کردن یک چیز، اغلب غیر ضروری مورد، بین بخشهای موجود چیز دیگری
2.
به تغییر و یا عمدا تحریف متن با اضافه کردن یک دیدگاه یا کلمات اضافی را به آن
3.
چیزی که وقفه چه کسی دیگری گفت:
4.
برای اضافه کردن چیزی در وسط نوشته
5.
[ریاضی] ارزش تابع ریاضی است که دروغ بین ارزش های شناخته شده، اغلب با استفاده از نمودار