interfere

تلفظ:  US [.ɪntər'fɪr] UK [.ɪntə(r)'fɪə(r)]
  • v.دخالت; مداخله; مداخله
  • Webمانع; مانع; ببخشید
v.
1.
به مانع انسداد یا غیر قانونی مانع حریف در ورزش
2.
به تاخیر انداختن مانع یا مانع طبیعی یا مورد نظر دوره از چیزی
3.
برای شرکت در امور دیگران، به خصوص با ارائه توصیه های ناخواسته و یا مدعی و یا با تلاش برای حل و فصل دیگر مردم ' ثانیه اختلاف
4.
لمس کسی جنسی در راه بر خلاف قانون یا اخلاق
5.
با هم به افزایش، کاهش و یا جابه جایی یا دامنه لغو عمل
6.
به علت تداخل الکترونیکی
7.
ضربه سم یک برابر مخالف سم و یا پا هنگام راه رفتن
8.
به عمد درگیر در وضعیت و سعی کنید به راه است که آن را توسعه، هر چند شما هیچ حق این کار را
9.
(از نفر) پس از شکستن (شخص دیگر ' s امور) withoutright یا دعوت
10.
(از نفر) پس از شکستن (شخص دیگر ' s امور) بدون حق یا دعوت