instancing

تلفظ:  US [ˈɪnstəns] UK ['ɪnstəns]
  • n.به عنوان مثال; وضعیت; کلمه از مشاوره; تمرین قانون "قانون"
  • v.به عنوان مثال از
  • WebInstantiation; کپی; ایجاد نمونه
n.
1.
به عنوان مثال از چیزی اتفاق می افتد
v.
1.
به ذکر نمونه ای از چیزی