hanging

تلفظ:  US [ˈhæŋɪŋ] UK ['hæŋɪŋ]
  • n.چوبه دار آویزان دیوار گوشته; جرم اتمی
  • adj.قطع; آویزان; حلق آویز; شیب
  • v."قطع صفت حاضر"
  • Webبه دار آویخته شدند; آویزان; حلق آویز
n.
1.
راهی برای کسی که قتل با طناب دور گردن خود قرار دادن و اجازه دادن به آنها آویزان از آن، معمولا به عنوان مجازات
adj.
1.
سزاوار به مجازات مرگ
2.
احتمال مجازات شدید در اختیار افرادی که مرتکب جرایم
v.
1.
صفت حال قطع