grudging

تلفظ:  US [ˈɡrʌdʒɪŋ] UK ['ɡrʌdʒɪŋ]
  • adj.حاشیه کوچک; تمایلی
  • v."کینه،" صفت حاضر
  • Webنمی خواهم به; لاغر; یدکی
adj.
1.
در راه تمایلی
v.
1.
صفت حال کینه
adj.
v.