forbear

تلفظ:  US [ˈfɔrˌber] UK [ˈfɔː(r)beə(r)]
  • v.خویشتن داری خود; خرس (نه به صحبت می کنند و یا انجام کاری)
  • n."Forebear"
  • Webایستادن و تحمل بیمار
bow (to) give in (to) submit (to) succumb (to) surrender (to) yield (to)
abjure abstain (from) forgo forego keep (from) refrain (from) withhold (from)
n.
1.
همان forebear
v.
1.
برای جلوگیری از خود را از انجام و یا چیزی به خصوص در راه است که شما با ادب و یا بیمار نشان می دهد که گفته
na.
1.
نوع forebear