filling

تلفظ:  US [ˈfɪlɪŋ] UK ['fɪlɪŋ]
  • n.بسته بندی؛ (پر کردن) بسته بندی؛ پر (شیرینی)
  • adj.پر کردن معده
  • v."صفت حال حاضر را پر کنید"
  • Webپر کردن; پر کردن; پر کردن
n.
1.
کرم, میوه, و غیره. که داخل را تشکیل می دهند بخشی از کیک یا پای; ماده ای که داخل را تشکیل می دهند بخشی از چیزی است که نرم و ساخته شده از پارچه
2.
توده کوچکی از فلز یا پلاستیک استفاده می شود برای پر کردن حفره در دندان
adj.
1.
مواد غذایی که به شما احساس کامل به سرعت پر است
v.
1.
صفت حال پر