disjointing

  • v.دررفتگی; شکستن (ماشین آلات); مختل (سفارش); جدایی نادر از سیمین
  • Webهای مجزا; Disjointed; اسپلیت
v.
1.
برای جدا کردن چیزی در مفاصل و یا جدا آمده در مفاصل
2.
به زور یا چیزی را از حالت معمول خود حرکت می کند و یا از حالت معمول منتقل می شود
3.
برای از بین بردن وحدت یا انسجام چیزی