charted

تلفظ:  US [tʃɑrt] UK [tʃɑː(r)t]
  • n.نمودار; نمودار; نمودار طرح کلی (قیمت, درجه حرارت, غیره)
  • v.جدولها (خط هوایی); دستورالعمل (عنوان)؛ نمودار [شرح]
  • Webپیچیدگی از; رسم; نقاشی... نمودار
n.
1.
لیست طراحی یا نمودار نمایش اطلاعات در راه است که آسان به درک
2.
نقشه به خصوص یکی برای برنامه ریزی جهت کشتی یا هواپیما چه استفاده می شود را در سفر
3.
رسم دایره ای در طالع بینی است که نشان می دهد موقعیت خورشید و ستارگان در زمان کسی مورد استفاده قرار ' s تولد
4.
لیست سی دی نمایش که مردم اکثر کپی در هفته گذشته خریداری شده
v.
1.
برای ضبط چگونه چیزی را توسعه و تغییر
2.
نقشه منطقه را
3.
برای برنامه ریزی سفر و یا عمل
4.
اگر نمودار سی دی آن به فروش می رساند نسخه کافی به نظر می رسد در نمودار