regimenting

تلفظ:  US [ˈredʒɪmənt] UK ['redʒɪmənt]
  • v. به ماموریت; (کارمند کارمند) آموزش; سیستماتیک; به گروه
  • n.«ارتش»; گروه های بزرگ; سلطه
  • Webهنگ; توده; ماموریت
n.
1.
گروه سربازان است که می توان به گروه های کوچکتر تقسیم می شود به نام گردان و رهبر که به نام سرهنگ
2.
گروه بزرگی از مردم و یا چیزهایی به خصوص یک سازمان یافته
v.
1.
به سازماندهی و کنترل مردم و رفتار آنها را در راه سخت