intermitting

تلفظ:  US [ɪntə'mɪtɪŋ] UK [ɪntə'mɪtɪŋ]
  • v.(متناوب پالس); مستمر
  • Webوقفه; توقف موقت; تعلیق
v.
1.
برای انجام کاری را به طور موقت قطع و یا بطور موقت قطع می شود
2.
توقف برای مدت کوتاه یا برای فواصل کوتاه یا چیزی برای متوقف کردن این روش باعث می شود